توئمه

تمام افرادی که در این وبلاگ از آنها اسم برده شد تنها فکر و ذکرشان پول و دارایی و سلامتی و قدرت ذهن قربانیا  است 

اگر هر کاری کردن اعم از قتل، آدم فروشی ،دزدی،سواستفاده، قربانی گرفتن،تجاوز ،انتقال بدیهایشان همه در نهایت برای خراب کردن زندگی دیگران در جهت بهتر کردن زندگی خودشان بوده است 

آنها منفور ترین و رذل ترین  آدمهای کره زمین هستند که از جان قربانیان بهره می‌برند و جانشان را می مکند و می‌خورند تا کثیفیهایشان را در جان قربانیان بشورند و روح قربانیان را آزار می‌دهند تا روح خودشان آرام گیرد 

اغلب سادیسمی هستند من به عینه سادیسمی بودن سیما مهدلو،الهه دوست سیما مهدلو و منوچهر احمدوند را به عینه دیدم 

امروز 24 آبان1403 

محمد کتابچی در حال پولشویی و ترانسفر پول هنگفت هستند پول مفت مردم 

شهرداری‌ها همه مربوط به کسانی است که دچار خیالات شدند و کدش این است که میگن اسیر قالیبافه 
چون تو شهرداری‌ها برای پیشبرد کارهات باید به ماورا وصل بشی یعنی چون از راه معمولی کارت پیش نمیره خواه ناخواه ذهن آدم به فکر یه راه آلترناتیو میگرده و اینجوری به عالم ماورا و جن و عرفان حلقه و راهکار های سیاستمداران می‌افتی 
سیاستمداران یه شیوه هایی دارن برای قربانی گرفتن که آمریکا به سیاستمداران ایران هم آموزش داده تا بتونن با همدیگه منابع ایران و چپاول و تارو مار و غارت کنند تا آمریکا بتونه در آمد و قدرت خودشو داشته باشه و ایران هم بتونه حکمرانی کنه و شکم دزداشو سیر کنه

اونو تو شرکت ایوان دیدم و امروز 18 آبان1403جلو پرده سالن خوابیده بودم که آقای حسینی  ساکن واحد 1 پلاک 20 در بن بست برف بهم اونو یادآوری کرد و همون موقع از کنار پرده سالن یه سياهی پرید همونجایی که معلم عرفان حلقه مهرگان ادیب مینشست 

رفتم توی اینترنت سرچ کردم دیدم نوشته فوت شده بعدمنوچهر احمدوند مخابره کرد که کانادا ست و توسط باند فرودگاه امام شوهر غزال مدیر قمی رد شده و رفته و  گفت که ترامپ رو بذا ر به جاش بعد منوچهر احمدوند گفت اون نیازی به این باند غزال مدیر قمی که خیلی در پیتی و ضعیفه نداره خودش آشنا داشته فرودگاه امام 

بعد شب موقع خواب سیما مهدلو و این مرد در عکس زیر گفتن که ترامپ را بذار توی سرت برای کارهای مخابره ای و استفاده از عقلت

https://www.dropbox.com/scl/fi/7qgn7b1zwg9lpo37hppjm/Screenshot_20241108_141044_Gallery.jpg?rlkey=w1w64qm3k92w61vnpk0ptuyi2&st=oe1p8ml2&dl=0

کلا اینها یکسری آدم برا خودشون انتخاب می‌کنند تا جورشون رو بکشند و منفی هاشونو بخورند و بگیرند و به جون بخرند این اشخاص یا دوستشون دارند و یا ازشون متنفرند و کنش و واکنش احساسی نسبت به اون شخص دارند اغلب سیاسیون و ماموران شون اینجوری روزگار می گذرانند و زندگی قربانیان را با انتقال منفی هاشون تیره و تار می‌کنند تا خودشون به خواسته‌های هاشون برسند

به جگرکی در خیابان حقوقی‌ رفتیم و ماموران منتظر آمدن ما بودند تا با هر لقمه زنانگی من را بخورند 

نفر اصلی این آقا بود

https://www.dropbox.com/scl/fi/7qgn7b1zwg9lpo37hppjm/Screenshot_20241108_141044_Gallery.jpg?rlkey=w1w64qm3k92w61vnpk0ptuyi2&st=wmzv69yx&dl=0

نفر دوم

https://www.dropbox.com/scl/fi/2g7vm5zpa8qnhb9cvc9wd/Screenshot_20241108_140945_Gallery.jpg?rlkey=e9xlg1t04ntt4r9v2fi9qwevg&st=la87eff4&dl=0

نفر مراقب 

https://www.dropbox.com/scl/fi/wzdo7wjpr0snr2yj98pix/20241107_220326.jpg?rlkey=o2mjoy3uw2lrpk6d6osld14wr&st=p9r7u0cd&dl=0

بعد اینها من و وصل کردن به جن دونیه دولت و بعد گفتند که زنانگی تو رو می‌دهیم برای زن جواد رهپیما که در دبی زندگی میکنه 

بعد نیمه شب منو بیدار کردند و عنایت نمودند و مورد حمله قرار دادند 

بعد به این اسامی پایین گفتند بروید روش

محمد ملاحسینی 

جواد رهپیما 

اسلام هوشمند (پیچ و مهره فروش در بازار)

محسن اکبری 

صبح رانهایم درد میکرد مثل اینکه ساعتها در ورزشگاه دمبل زده باشم 

بعد از مدتی من دیگه این حس های توهمی را نداشتم و اثر جادو رفته بود و به همین علت به مامورشان آقای جواهری ساکن ساختمان پلاک 20 واحد 5 واقع در بن بست برف خبر دادند که باید من را متصل کند به جن دونی و اون هم خونه ما زنگ زد و گفت بیا ماشین را جابجا کن و جواهری منو عصبانی کرد که به جن دونی متصل کند 

بعد از سمت چپ من که با یک زن ام اسی وصل بود متصل کردند به کل زنهای  افراد ارتشی و نظامی تا بتوانند آنها را کنترل بکنند و بر آنها نفوذ داشته باشند تا آنها بر علیه آمریکا و اسرائیل جنگ نداشته باشند و محمد کتابچی گفت تو به هر چیزی که نظر بیاندازی همان می‌شود و گفت به کل چیتگر که نماد دولت‌های نظام بود نظر بیانداز که آنها تسخیر شده اند و عمل خوردن کل نظامی‌ها را  چینی ها برای ماموران انجام میدهند 

ارتش
امروز 15 آبان1403  است و در جریان جنگ بسیاری از ارتشیان  و نظامیان با بلایای طبیعی و جنگی وانفجاری مردند چون اینها من را فرستادند پروژه ارتش چیتگرقبل از این اتفاقات و گفتند برو ببین برای اینکه خانه بخری دراینجا موقعیت چه جوری است  و شخصی از خودشان به اسم فرشاد حسنوند آنجا نشسته بود و گفت پدافند بد است  و گفت روی کاغذ هم بنویس که پدافند بد است و بعد از دوروز در اخبار شنیدم که پدافند را اسرائیل زد در حقیق  اینها به درخواست آمریکا نوکر اسرائیل هم هستند 
اینها من را از دو سال پیش برای این جنگ آماده کرده بودند و در ورزشگاه انقلاب بودم که یک خانم چینی گفت جنگ بشود و بعد لبخند بزرگی در صورتش زد و ابروهایش را گسترده کرد و بعد در بدنم سیاهی را جای داد و بعد من را فرستاد پیش دکتر علی اکبر قنبر زاده تا از آن سياهی در ذهن من که ابتدا ترس ایجاد شود و بعد حس خوب ایجاد شود در حقیقت اینها خودشان می‌دانستند که می‌خواهند جنگ به وجود بیاورند با سرورانشان اسرائیل و آمریکا تا به خواسته‌های آنها مثل یک نوکر تن بدهند

قبل از شروع به کشتن نظامیان عموی من که نظامی است رادر ذهنم از پشت ترتیبش رو میدادم و این یعنی در ذهنم نظامیان را  میکشتم و ضعیف میکردم یعنی چیزی که هدف آمریکا است ضعیف کردن ایران از جهت نظامی

و خود من هم که هفته های خیلی سخت روحی داشتم و نمی‌گذاشتند بخوابم و مدام به فکر خودکشی بودم و سرم را سوزن سوزنی می‌کردند و به وسیله مهرگان ادیب که سرطان داشت من مداوم به فکر ابتلا به سرطان بودم 

عکس یکی از این دست‌اندرکارا  در زیر آمده است 

https://www.dropbox.com/scl/fi/r2bmpg1uv5llcrbkpwlcr/20241104_163740.jpg?rlkey=7hlzl69cbnhe8b4kevegvrgw0&st=cbej2ioq&dl=0

https://www.dropbox.com/scl/fi/b3wxlkaatb1cy66pmxuqt/20241104_163647.jpg?rlkey=so8x6sc0s62u6a098ftgbthsb&st=t6j46iv5&dl=0

و شخص دیگری که برای کد خوانی من را تعقیب می‌کرد 

https://www.dropbox.com/scl/fi/p9ky54j4oofrqsqc2g2kl/20241104_165540.jpg?rlkey=gh0ikoeg0y9ow2frt0g7l4q54&st=e5acpow7&dl=0

عکسها  از طرف اشخاصی هستند که من را تسخیر کرده اند

من تمثل ایران هستم و نگار سلیمانی ساکن کانادا تمثل آمریکا است  اینها من و نگار سلیمانی را با کانال به هم وصل کردند و من بدیها را می‌گیرم  و نگار سلیمانی خوبیها را میگیرد در حقیقت کاری که این  ضعیفان برای آمریکا انجام می‌دهند یعنی ایران و انرژیش را می چلانند و تخریب میکنند تا آمریکا خوبیها را بگیرد و بهتر شود

اینقدر مسخم می‌کنند و  جادو می‌کنند و سیاهی میاندازند روی سرم تا بدون اختیار و ناخداگاه یه کارهایی را براشون انجام دهم

سیما مهدلو مداوم سرم و سوزن میزنه و دیوونم میکنه

در کلام زنده قربانیان به طور غیر ارادی از زمین بلند می‌شدند و میچرخیدند

انسان وقتی از زندگی و تحرک دور میشه به جهان ماورا نزدیک میشه 

کاری که با من کردند همین بود از کار بیکار ،مدام افتاده توی تخت ،ورزش نکردن (خانم فیلیپینی با من دعوا کرد که دیگه نرم ورزشگاه جوان ) به فکر مرگ بودن 

اینجوری جسم آماده میشد برای مدیوم بودن چیزی که من قبلا معلمم گفته بود تو مدیومی اینجوری اونا می‌آیند توی کالبد من و از چشمای من جهان رو می‌بینند که چون میگویند من نزدیک خدا هستم می‌خواهند بدونند که برای اعمال کارهای سیاسی چه کارکنند که نتیجه و بازخورد بهتری داشته باشه

اول از توی بيمارستان با رفتن به بخش شیمی درمانی تلقین مرگ کردند و  به من به کمک مهرگان ادیب کنترل کردند که مداوم توی این مود باشم

بعد یک ر وز بعد از ظهر خواهرم گفت بریم تجریش بعد از تلفنش ، من حس دو جنسه و پسر بودن پیدا کردم و حس زنانگیم از بین رفت ناخداگاه لباس پسرانه پوشیدم و رفتم بیرون  نرسیده به رستوران این شخص را دیدم 

شخصی که رستوران را تحت کنترل داشت تا جاسوسان آمریکا کارشان را انجام بدهند 

https://www.dropbox.com/scl/fi/tj9qxx1s0yg4ce3ugvxqd/20241030_202138.jpg?rlkey=h8sad69qotgizrhpxc5tmc6ge&st=p5xarfls&dl=0

توی تجریش ماموران دو تابعیته از طرف  آمریکا رو دیدم که برای اتصال یک مامور ایرانی به من آمده بودند و 5 نفر می‌شدند 

برای اتصال این شخص 

https://www.dropbox.com/scl/fi/524dinue731xwoyih4tmm/20241030_202236.jpg?rlkey=yrzzacr1sduhzl697qyss7zom&st=15sk6d5p&dl=0

دو نفر مامور دولت ایران که از چین آمدند و جاسوسی آمریکا میکنند آمدند 

https://www.dropbox.com/scl/fi/zkjwv1ww8diq9r69ki9jb/20241030_202337.jpg?rlkey=sb5b3ahep5yd5c4mql8oenu7u&st=rh089ewy&dl=0

و از پشت سر هم این مامور نخبه من و گرفته بود

https://www.dropbox.com/scl/fi/mau1lwrwa6agvwgt7oyyp/20241030_202411.jpg?rlkey=hd9aj6pg9c7c6jqkh45lqab8m&st=ivphuwpi&dl=0

بعد توی گوشم شنیدم که میگفت جاهامون عوض میشه بعد مامور ایرانیه ازجا بلند شد و من هم ناخداگاه یهویی از جا بلند شدم و می‌خواستند امتحان کنند که من 

به اون متصل شدم یا نه 

بعد یک مامور دیگه نشسته بود و کنترل می‌کرد که من محافظ نداشته باشم و میگفت هر چه محافظ روح داشته باشی من میگیرم و زندانی میکنم این شخص

https://www.dropbox.com/scl/fi/mhzbjd0nndemz0p53s4jj/20241030_210430.jpg?rlkey=hrna09y03wl3rk5owhv4yv2et&st=2xv55vg8&dl=0

https://www.dropbox.com/scl/fi/uj4gaxwgphew6o6c1cs3z/20241030_210428.jpg?rlkey=hklb8q56e70d8q9dxw6ld6eas&st=pyyxcyd2&dl=0

بعد من از 5 شنبه 10 آبان1403 که اینارو دیدم سمت چپ بدنم یه موجود انرژیمو میخورد و از شانه تا آرنج به من سفت چسبیده

در همین بین مداوم عمو سمت راستم و دایی سمت چپم و محکم گرفته بودند 

وقتی یک عملیات سیاسی می‌خواهند انجام دهند تسخیر شدگان و قربانیان را درتنگنا می‌گذارند و آزار و اذیت می‌دهند تا افراد از روزمرگی و عالم ماده جدا شوند و به عالم غیر فیزیکی و فکرو خیالی و صل شوند 

در عذاب بودم که خواهرم گفت برویم  میدان سپاه قهوه بخوریم و بعد برویم لواسان در نزدیکی‌های میدان سپاه جن بزرگی در روی یک دکل بزرگ کار گذاشتند نرسیده به میدان 

در همین بین گفت که اول برویم کارواش البرز در آجودانیه

که آجودانیه محل زندگی آقایان جاسوسی همچون شاهین (جواد)رهپیما و منوچهراحمدوند و محمد کتابچی  است و من هر لحظه سنگین تر میشدم 

رفتیم میدان سپاه شروع کردند به برقراری ارتباط با آنجا و من منگ تر میشدم 

بعد رفتیم فروشگاه همشهری در لواسان که خرید کنیم و از آنجایی که تمام فروشندگان این فروشگاه‌ها همه تعلیم دیده و اطلاعاتی هستند  و یکی از ماموران که لباس خدمه پوشیده بود در حال جارو کردن از پشت یهویی آمد و  در گوشم زمزمه کرد و من از جا پریدم و خلاصه  منگ منگ شدم 

در بازگشت هم راهله نورایی که تسخیر شده دکتر بهزاد فر در موسسه نيک اندیشان است زنگ زد و بعد از آن یکدفعه سرم کاملا سوزن سوزنی شد و سوت‌های گوشم هم شدید تر شدند

شب از بس اذیت شدم به فکر خودکشی افتادم و توی اتاق که عمو گفته پرده نزنید روی تخت نشستم و نور بیرون به روی تختم می تابید در حقیقت اونا می‌خواستند که من به فکر خودکشی بیافتم که بیشتر به عالم ماورا نزدیک شوم و اونا بتونند از چشم من نگاه کنند و نشانه ای به دست بیاورند دیدم که  اتاقم پر از سایه های سیاه شده بود 

خلاصه که چشمانم گشاد شده بود و داشتم درختان حیاط را نگاه میکردم که سیما مهدلو و اون زن فیلیپینی (ورزشگاه جوان نیاوران ساعت 10 تا 11 می‌آید) که این دو شخص و منوچهراحمدوند  رمز گشایی عالم ماورا می‌کنند یکدفعه گفتند رپتایل و بعد من یکهو به خودم اومدم و از عالم ماورا اومدم پایین 

خلاصه الان ساعت ۴:۲۵ صبح است و من هنوز بیدارم 

آنها از انرژی مردم تغذیه می‌کنند و برای این منظور قربانیان را در تنگنا و فشارقرار می‌دهند تا از آنها موهبتی ساطع شود

آقای پارسا یاپارسایی که در شرکت مپنا کار میکند که مجروح جنگی است و الان دختران و زنان  را اسیر می‌کند و شیره جانشان را می مکد و جن تربیت میکند 

او قبلا دربن ست برف زندگی می‌کرد و الان در الهیه ساکن است 

آقای حسینی که کار قربانی گرفتن را انجام می‌دهد و برای اینکه جان همسایه های خود را بخورد ضربه های ریز به دیوار می‌زند و امروز ساعت 12 به جن که مریضی میگیرد که از بيمارستان کار گذاشتند میگفت برای ترامپ ساک بزن

اونا فقط و فقط و فقط منظور و قصدشان اینه که قربانیان و اسیران تلاش کنند و دست و پا بزنند ،چه ذهنی و چه جسمی و اونا بعدش  انرژی تلاششون رو در انتها می‌دزدند و برای مقاصد پلیدشان به کار می‌برند 

اونها منو اینقدر در همه ارگانها و افراد سپاهی و شاد گره زدند و جادو کردند تا من نتونم به خارج از کشور بروم و طلسم باطل بشه

مثلا غزال مدیر قمی و سیما مهدلو شیاد دزد و هرزه در کلاس یوگا انرژی مغز ما را می کشیدند برای اینکه دخترانشان در کشورهای خارج زندگی کنند حالا که برای ما معمولی شده است طرح جدیدی را رو آوردند برای مکیدن انرژی روح ماو اینکه می‌گویند ما از دفتر خدمات الکترونیک 803 پول گرفتیم تا لو ندهیم که آنها از شما دزدی کردند و می‌خواهند به ما حس اینکه از مان سواستفاده شده است و مورد تجاوز قرار گرفته ایم دست بدهد و انرژی ذهنی و جسمی زیادی از ما هارا شود و در اتاق نگار سلیمانی جمع شود زیرا سیما مهدلو گفت که یک ماساژور دارم و به اتاق نگار سلیمانی بروید و دختر ماساژور که حس پسرانه داشتو تقریبا دستش را به داخل آلت تناسلی من برد وقتی شل و بی حس شدم و لخت بودم همان موقع سیما مهدلو آمد و بدون اجازه وارد اتاق شد و من ترسیدم و اون کل انرژی زنانگی من را مکش کرد و دزدید و به سمت نگار سلیمانی که او را با پول حرام به کانادا  فرستاده است منتقل کرد چون من حس زنانگی و سکسی زیادی داشتم که همه را مکیده است و من دچار بی‌حسی زنانگی شده ام 

من دور برم پر از پسرهای خوشتیپ بود و بعد از آن همگی رفتند خدا خودش و دخترانش را به درک واصل کند

مهرگان ادیب میگه من بر ریملهاتون سلطه دارم تا انرژی که از روح از طریق چشم میاد و کنترل کنه

توی شمال قسمت آبگرم لاویج یک جادوگر دولتی هست که پیرزن چاقی هست و از آدمها که میرن شمال و توپ می‌کنند جن میگیره یکبار هر دفعه تو عالم خواب بیداری از خواب بیدارم میشدم میدیدم یکی داره باهام جفت گیری میکنه و محارم هم بودند

اون جنی که به قسمت چپ بدن میچسبانند با عقل انسان و جسم انسان به علت تحریماتی که از لحاظ احساسی و ذهنی ایجاد می‌کنند (مثلا با جادو بدن سوزن سوزن میشه و ذهن و مغز هم  فکرهایی  مخابره می‌کنند ) به علت این تحریکات یک فعل و انفعالاتی انجام می‌شود و به اصطلاح انرژی آزاد می‌شود و اونها اون انرژی آزاد شده را استفاده می‌کنند

مثلا خبرهایی که می‌دهند و کارهایی که جامعه را تحریک کند مثل قیمت مثلا بنزین ،طلا و دیگر خبرهای فیک راجع به آمریکا که نوکرش هستند خلاصه از انرژی آزاد شده جمعیت استفاده می‌کنند و بازخورد می‌گیرند.

در مورد سياهی هایی که سمت گوش می‌اندازند و جیغ و سوت می‌کشد برای این دلیل است که انقدر کلافه شوید تا از جسمتان فاصله بگیرید و به عالم ماورا وصل شوید 

و از نقطه کمر که انرژی کل بدن تحت کنترل درد باز شوید و به سمت بالا بروید 

سیما مهدلو برای اینکه به ترامپ حواسم متمرکز بشه کورتیزول جلو سرم و سوزن سوزن سوزنی  میکه

برای من در هر زمان یه جن می‌گذارند

از پنجشنبه 26 مهر 1403 تا به 30 مهرماه یک جن جدید برای من گذاشتند.

محل کارگذاری طلافروشی فلورانس واقع در پاساژ قائم تجریش بود(فضای اول) که پسره به اسم معین کار گذاشت این جن توسط چینی ها درست شده است و یک چینی بدون اینکه دیده شود در بیرون مغازه فلورانس بلند بلند با موبایل حرف می‌زد و جن را داد به دست معین و اون گفت بیا گوشوارتو باز کنم و همون موقع سمت چپ سرم سوزنی شد و بعد معین گفت حالا تو آینه نگاه کن و من گفتم انگار یک پسر هستم که  گوشواره انداخته یعنی فورا با انتقال از چینی به من توسط معین در فروشگاه طلای فلورانس اون مرد گنده بالا تنه چاق وبا غبغب و  هوس آلود رو درون خودم حس کردم  و 30 مهرماه هم افسانه سلیمی از کلاهبرداران کلام زنده( که کارش پرورش جن زن جنده است) در عالم خواب و بیداری آمد و من را برد سمت فروشگاه فلورانس در پاساژ قائم و از آلت تناسلی من وصل کرد به اون منطقه

افسانه سلیمی در کلام زنده کارش جنده کردن دختران خصوصا باکره ها که تجربه ندارند و حسشان زیاد است می باشد او آنها را به کورش سلیمی برادرش متصل می‌کند و کورش نقش آقای جذاب را بازی می‌کند و فریبرز هم از لحاظ جنسی متصل می‌شود به دختران و زنان موسسه از آنها جن  پرورش می‌دهند

جنی که من الان دارم خشمگین و خطرناک است و وظایف خاص خودش را توسط من باید انجام بدهد

این جن در کانال (فضای دوم )محوطه سردر تره بار لواسانی در فرمانیه توسط 2 چینی که زن و شوهر بودند کنترل می‌شود و تبادل انرژی از آنجا میگیرد و کانال دوم ارتباطی بعد از قائم برای گرفتن انرژی از چینی ها در آنجاست

جن جدید 9 آبان1403 

برای نماز صبح از خواب بیدارم کردند و بعد از نماز مثل فیلم این صحنه ها از جلو چشمم رد شد دیدم از قسمت سالن تمام مهمانان سپاهیان سردار سپاه که خیلی چاق بود و بوی تریاک میداد دور میز نشست بودند بعد  توی دیوار آقازاده شاهین یا جواد رهپیما پشت سرم داره بهم تجاوز میکنه  و منوچهر احمدوند هم کارش داره تجاوز میکنه و چون منوچهر احمد وند با مجید محسنی پور اصل رابطه داره از پشت و میگفت از مجید محسنی پور اصل در بدن تو میگذارم تا هر کی به تو نزدیک بشه برای من خطر محسوب میشود و من را برای جاسوسی در بین مردم میفرستادند تا مخالفان خودشان را پیدا کنند و بعد در همون دیوار  منوچهر احمدوند جنازه من و اول با سلفون توی دیوار می‌پیچید و بعدش با کفن ، بعد جنازه و انداخت روی زمین حمام توی اتاقش و آب رو باز کرد روی سرم  ومن و جابجا می‌کرد و بعد لگد میزد و جسمم جابجا میشد چون اون از زنها خیلی متنفر است  بعد نمیدونم چه کار کرد و بعد من و کفن پیچ کردند فرستادند تو آسمون .

صبحش از خواب بیدار شدم سمت چپ بدم یه سایه حرکت می‌کرد و بدنم از سمت چپ می‌کشید و گوشم که مثل همیشه سوت میزد

چون من نم کرده ترامپ هستم جور اونو میکشم دیشب من و تا ساعت 4:30صبح بیدار نگه داشتند و سوزن سوزن میزدن من و و فهمیدم خبری هست صبح بیدار شدم دیدم انتخابات ریاست جمهوری ترامپ هست